شيخ طوسي، بيستم صفر يا اربعين را، زمان بازگشت اسراي كربلا از شام به مدينه دانسته است. بايد افزود كه نقلي ديگر، اربعين را بازگشت اسرا از شام را به «كربلا» تعيين كرده است. تا اينجا، از لحاظ منابع كهن، بايد گفت اعتبار سخن نخست بيش از سخن دوم است. با اين حال، علامه مجلسي پس از نقل هر دو اينها، اظهار ميدارد: احتمال صحت هر دوي اينها (به لحاظ زماني) بعيد مينمايد. (بحار ج 101، ص 334 ـ 335) ايشان اين ترديد را در كتاب دعايي خود «زاد المعاد» هم عنوان كرده است. با اين حال، درمتون بالنسبه قديمي، مانند «لهوف» و «مثيرالاحزان» آمده است كه اربعين، مربوط به زمان بازگشت اسرا، از شام به كربلاست. اسيران، از راهنمايان خواستند تا آنها را از كربلا عبور دهند.
بايد توجه داشت كه اين دو كتاب، در عين حال كه مطالب مفيدي دارند، ازجهاتي، اخبار ضعيف و داستاني هم دارند كه براي شناخت آنها بايد با متون كهنتر مقايسه شده و اخبار آنها ارزيابي شود. اين نكته را هم بايد افزود كه منابعي كه پس از لهوف، به نقل از آن كتاب اين خبر را نقل كردهاند، نبايد بهعنوان يك منبع مستند و مستقل، ياد شوند. كتابهايي مانند «حبيب السير» كه به نقل از آن منابع خبر بازگشت اسرا را به كربلا آوردهاند، (نفس المهموم ترجمه شعراني، ص 269) نميتوانند مورد استناد قرار گيرند.
در اينجا مناسب است دو نقل را در باره تاريخ ورود اسرا به دمشق ياد كنيم. نخست نقل ابوريحان بيروني است كه نوشته است:
در نخستين روز ماه صفر، أدخل رأس الحسين عليه السلام مدينة دمشق، فوضعه يزيد لعنه الله بين يديهو نقر ثناياه بقضيب كان في يده و هو يقول:
لست من خندف ان لم أنتقم
من بني أحمد، ما كان فَعَل
ليْتَ أشياخي ببدرٍ شهدوا
جَزَع الخزرج من وقع الاسل
فأهلّوا و استهلّوا فرحا
ثم قالوا: يا يزيد لاتشل
قد قتلنا القرن من أشياخهم
و عدلناه ببدر، فاعتدل (الاثار الباقيه، ص 422)
وی روز اول ماه صفر را روزی می داند که سر امام حسین (ع) علیه السلام را وارد دمشق کرده و یزید هم در حالی که اشعار ابن زبعری را می خواند و بیتی هم بر آن افزوده بود، با چوبی که در دست داشت بر لبان امام حسین (ع) می زد.
دوم سخن عماد الدين طبري (م حوالی 700) در «كامل بهائي» است كه رسيدن اسرا به دمشق را در16 ربيع الاول دانسته ـ يعني 66 روز پس از عاشورا ـ میداند كه طبيعيتر مينمايد.
نخست آن که برخي از رواياتي كه در باب زيارت امام حسين (ع) در كتاب كامل الزيارات ابن قولويه آمده، گريه چهل روزه آسمان و زمين و خورشيد و ملائكه را بر امامحسين (ع) يادآور شده است
(اربعين شهيد قاضي، ص 386)
دوم این که ابن طاوس يك اشكال تاريخي هم نسبت به اربعين بودن روز بيستم صفر مطرح كرده و آن اين كه اگر امام حسين (ع) روز دهم محرم به شهادت رسيده باشد، اربعين آن حضرت نوزدهم صفر ميشود نه بيستم. در پاسخ گفته شده است، به احتمال ماه محرمي كه در دهم آن امام حسين (ع) به شهادت رسيده، بيست و نه روز بوده است. اگر ماه كامل بوده، بايد گفت كه روز شهادت را به شمارش نياورده اند
(بحار الانوار، ج 98، ص 335)
از جمله خصوصيات اين نرم افزار قابلیت جستجوی کلمات می باشد.
اين نرم افزار با فرمت جاوا تولید شده و قابليت اجرا در اکثر گوشی های تلفن همراه را دارد.
موضوعات نرم افزار :
• حکایات از امام حسین علیه السلام
• 40 حدیث از امام حسین علیه السلام
• مختصری از زندگینامه امام حسین علیه السلام
• ثواب عزاداری و گریه برای امام حسین علیه السلام
• ذکر فواید خواندن زیارت عاشورا برای امام حسین علیه السلام
• و متن زیارت عاشورا همراه با ترجمه فارسی از زیارت عاشورا
• و …
جهت دریافت این نرمافزار می توانید از طریق زیر اقدام نمایید :
دریافت نسخه کامل نرم افزار ثارالله با حجم 180 KB
برای استفاده از نرم افزار کافی است فایل دریافت شده را با استفاده از بلوتوث يا کابل و يا دستگاه کارت ريدر به تلفن همراه خود انتقال داده و آن را نصب نمایید .
خطبه اي دارد ابا عبدالله در روز عاشورا، در آن وقتي که از نظر ظاهر، همه اميدها قطع شده است و هر کسي باشد، خودش را مي بازد. ولي اين خطبه آنچنان شور و احساسات دارد که گويي آتش است که از دهان حسين بيرون مي آيد، اين قدر داغ است
آيا اين جمله ها شوخي است؟: الا و ان الدعي قد رکز بين اثنتين بين السله و الذله، و هيهات منا الذله! پسر زياد از شمشيرش خون مي چکد. پدر سفاکش بيست سال قبل آنچنان از مردم کوفه زهر چشم گرفته بود که تا مردم کوفه شنيدند پسر زياد مأمور کوفه شده است، خود به خود از ترس خزيدند به خانه هاي خودشان، چون او و پدرش را مي شناختند که چه خونخوارهايي هستند. همين که پسر زياد آمد به کوفه و امير کوفه شد، به خاطر رعبي که پدرش در دل مردم کوفه ايجاد کرده بود، مردم از دور مسلم پراکنده شدند، اينقدر مردم مرعوب اينها بودند. حسين خطاب به مردم کوفه مي فرمايد: الا و ان الدعي ابن الدعي مردم! آن زنا زاده پسر زنازاده، آن امير و فرمانده شما قد رکز بين الثنتين بين السله و الذله (گريه استاد) مي دانيد به من چه پيشنهاد مي کند؟ مي گويد: حسين! يا بايد خوار و ذليل من شوي و يا شمشير. به اميرتان بگوييد که حسين مي گويد: هيهات منا الذله حسين تن به خواري بدهد؟! (گريه استاد) آيا او خيال کرده که من مثل او هستم؟ يأبي الله ذلک لنا و رسوله و المؤمنون و حجور طابت و طهرت (گريه استاد) خدا مي خواهد حسين چنين باشد. شما مگر نمي دانيد، آن زنازاده مگر نمي داند که من در چه دامني بزرگ شده ام؟ من روي دامن پيغمبر بزرگ شده ام، روي دامن علي مرتضي بزرگ شده ام، من از سينه فاطمه شير خورده ام (گريه استاد) آيا کسي که از سينه زهرا شير خورده باشد، تن به ذلت و اسارت مثل پسر زياد مي دهد؟! هيهات منا الذله ما کجا و تن به خواري دادن کجا؟!
تعداد صفحات : 3